-
واکاوی مفهوم مورد کاوی
-
مطالعات موردکاوی در خصوص تجارب مدیریتی
-
روایت تجربه مدیران در حوزه های نظام اداری
ضعف آموزشهای دانشگاهی و عدم تعامل مستمر و مؤثر بین دانشگاه و دستگاههای مختلف اجرایی-صنعتی، یکی از مشکلات اساسی است که منجر به افزایش مستمر نرخ بیکاری دانشآموختگان دانشگاهی میشود. دلایل متعددی منجر به بروز این مشکل شده است، لیکن یکی از دلایل مهم آن، عدم کسب مهارتهای موردنیاز بازار کار در دوره تحصیل و توسعه مهارتهای شغلی است. بر همین اساس ساماندهی دورههای مهارتی-شغلی و کارآموزی دانشجویان و پیمایش مستمر اشتغال فارغالتحصیلان دانشگاهی در اسناد بالادستی مورد تأکید قرار گرفته و بیشازپیش بر اهمیت موضوع افزوده است.
با مروری بر وضعیت رشتههای مرتبط با مدیریت در آموزش عالی و بازار کار آن مشاهده میگردد که علم مدیریت در کشورمان از فقدان کیفیت، پویایی و بهروز بودن رنج میبرد و ارتباط ارگانیک خود را با کسبوکارهای صنعتی و تجاری ازدستداده است. از طرف دیگر، یکی از اهداف نظام آموزش عالی، بهدرستی گسترش دورههای تحصیلات تکمیلی و کاربردی نمودن رشتههای تحصیلی و کاربست آن در توسعه نظام کاری و اداری کشور است که بتوان به نیازهای استراتژیک و فوری اسناد بالادستی چشمانداز 1404 و برنامههای پنجساله توسعه و نقشه علمی کشور جامه عمل پوشاند.
در حال حاضر شمار زیادی از دانشآموختگان مدیریت، یا بیکار بوده و یا در مشاغل نامطلوب و غیرمرتبط مشغول به کار هستند که بخشی از آن مربوط به شرایط اقتصادی کشور بوده، اما درصد قابلتوجهی به دلیل نامطلوب بودن قابلیت دانشآموختگان است. آمار منتشره در سال 90 حاکی از آن است که دانشآموختگان مدیریت با 161590 نفر معادل 18 درصد بیشترین آمار بیکاران را در کلیه رشته های علوم انسانی به خود اختصاص دادهاند.
از دیرباز این سؤال مطرح شده است که آیا مدیریت علم است یا هنر یا فن؟ این پرسش شاید از آنجایی باشد که آگاهی بر نظریههای علمی مدیریت، موفقیت در عمل را تضمین نمیکند. این سؤال از آنجا سرچشمه میگیرد که مدیرانی بوده و هستند که تحصیلات دانشگاهی نداشته یا با تخصصهای غیرمدیریتی، نسبت به دانشآموختگان رشته مدیریت، در اداره سازمانها موفقترند. وجود چنین مدیرانی در سازمانها، صاحبنظران علم مدیریت را بر آن داشته است تا در این اندیشه باشند که با چه روشهایی باید نظریهها و مدلهای مدیریتی را آموزش داد تا فراگیران علوم سازمانی با علم مدیریت بهتر آشنا شوند و در عمل بتوانند بهرهوری فردی، گروهی و سازمانی خود را افزایش دهند؟ این پرسش چندبعدی باعث شده است تا بر مؤثرسازی محتوا و روشهای آموزشی بیشتر توجه شود و با استفاده از تکنولوژی آموزشی در پی دستیابی به روشهای مناسب در آموزش باشند. یکی از رویکردها و روشهای مطرح و کارآمد آموزشی در مدیریت، موردنگاری و موردکاوی است که متأسفانه چندان در کشور به آن توجه نشده است.
یکی از عوامل مؤثر بر چندوچون وضعیت فعلی آموزش علم مدیریت، محتوای منابع درسی در این رشته است. برخی از آسیبها در فرایند تولید آثار مدیریتی به زبان فارسی عبارتاند از: بیتوجهی به مسائل واقعی سازمانهای کشور، کمتأثیری تشکلهای حرفهای و عدم همگرایی آنها در نشر منابع مدیریتی، کمرنگ بودن نظریهپردازی و مدلسازی مدیریتی در منابع منتشر شده، استفاده بسیار ضعیف از دستاورد پژوهشهای مدیریتی در تهیه منابع درسی و... .
هر استاد در رشته مدیریت، باید خود را موظف به آموزش تفکر نقادانه به دانشجویان و تعمیق مهارتهای کاری و دانشی در بین بدنه کارکنان نظام اداری بداند. به آنها بیاموزاند که در چارچوب ارزشهای راستین اعتقادی، ملی و سازمانی بیاندیشند تا بحرانها، چالشها، مسئلهها و ظرفیتها را تشخیص بدهند و از داروخانه علم مدیریت، مدلی، راهحلی، ابزاری و راهکاری را برای حل مسائل ایران تجویز کنند. اکنون نیاز کشور برای ایجاد تحول کلان در شیوه استفاده از ظرفیتهای مادی و مدیریتی و بهرهگیری از استعدادهای انسانی، فرصت طرح این پرسش را پیش آورده است که تا کی دانشجویان باید در دانشکدههای مدیریت ایران اینگونه آموزش داده شوند؟ در میان راههای گوناگونی که برای کاهش شدت این آسیبها و تقویت کارآمدی دانشآموختگان رشته مدیریت وجود دارد، شاید امکانپذیرترین راهکار، بازنگری در محتوای دروس دانشگاهی با رویکرد کاربردی و مهارتافزایی و اجباری کردن فعالیت موردنگاری و موردکاوی در آموزش درسهای تخصصی رشته مدیریت دولتی باشد.
این همایش فرصتی است برای پرداختن به این موضوع مهم و فراهم نمودن محتوای مناسبی که برای اینگونه آموزش مهارتی و کاربردی ضروری است.